امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

امیرعلی عشق مامان

نیمه اول مردادمنو شیطونکم

23ماهگی پسرگلم مبارک دیگه چیزی نمونده که پسرم بشه 2ساله   .: امیرعلی تا این لحظه ، 1 سال و 11 ماه و 8 روز و 20 ساعت و 25 دقیقه و 14 ثانیه سن دارد :. سلام تنبلی روکنارگذاشتم واومدم همش زیرسرنینی سایته وگرنه من صبح تاشب بیکارم وتونینی سایت خب مهم اینه که اومدم بعدازیک ماهواندی اضلاازکجابگم وچی بگم موندم خیلی خیلی شیرین زبون شدی صبح تاشب فقط حرف میزنی جیک جیک میکنی واسم دندست(اسم دیگرگنجشک به زبان امیرعلی) من کلمه هاروتویه پست دیگه مینویسم برات ولی دیگه شایدبعدازاین ننویسم  اخه خیلی زیادمیشه دیگه این ماه مراسم عقدمحمدوریحانه پسرعمه ودخترعمت بودخیلی خوش ...
11 شهريور 1392

بیرون رفتن وگردش+اخرین روزشیرخوردن

  بفرماییدادامه مطلب   جمعه یک شهریورتا9شهریور این عکس شب اخریه که شیرمیخوردی راه رفتن دوعشقم تومسیررود کوچولویی که فعلاخشک شده اینم یه عکس خوشمل ازپدری وپسری تمشک خوردنت که صورتتوهمچین ترش کرده بودی ولی هرچی باشه بازم عاشق چیزای ترشی مثل بابایی این چه مدله به به چه تمشک ترشی بازم میخوام وباباحسنم که هرچی شمابگی نه نمیگه تازه مشخصم میکنی که کدوموبکنه برات اینم عکس خوشکل مامانی که اینقده نازواستاده هرجاهم میخواستیم ردبشیم خودت ستومیاری پایین یه جادستت  تیغ درخت بهش خورده بود3چهارتاخط باریک افتاده...
10 شهريور 1392

تموم شدن شیردهی ودلتنگی های من

سلام عزیزدلم همه ی وجودم چطوربهت بگم که دلتنگتم پسرم چطوربهت بگم که دلم لک زده واسه شیرخوردنت   چطورتونوشته هام بفهومونم بهت که همه ی زندگیم عمرم امیدم هیچوقت بیشترازاین ازم دورنشی من تحمل دوری بیشترازاین روندارم چه زودگذشت این روزهای زیباوقشنگ دلم واسه تک تک لحظه هاش تنگ میشه وقتی بااولین جرعه اش چشمات خمارمیشد ومن میخواستم بخورمت چطوریادم بره این بهترین روزایی که هرلحظه شیرخوردنت هزاربارقلقلکوخنده داشتیم باهم چطوریادم بره اولین لحظه ای که بهت شیردادمومحوتماشای صورتت شدم عزیزم اگه اشکام بزاره حرفاموواست بنویسم میگم برات ازحسم ازعلاقم ازعشقی که نسبت بهت دارم اولین بارباهزاربسم ا...
10 شهريور 1392
1